تقدیم به یک فرشته نزدیک من
عمرم نفسم همه چیزم سلام
مامانی می خوام ازت اجازه بگیرم و برای یک فرشته به غیر از خودت بنویسم یه فرشته ای که وجود توهم کوچولوی من از اون فرشتس...
عزیز دلم الان ساعت ٤:٤٥ دقیقه بعد از ظهر یه سه شنبه بهاریه زیباست فصلی که مامان عاشقشه و از طبیعت زیباش یه عالمه حس خوب می گیره و وجود زیبای خدا رو همه جا بیشتر احساس می کنه دوست دارم مامانی تو هم بیایی به این دنیا و از همه فصلها و طبیعت و روزها و شبها و همه چیزهای دوست داشتنی این دنیا لذت ببری و عاشق باشی و تمام لحظه های عمرت عشق بورزی و بهت عشق بورزن ...
مامانی تمام این دنیا پر از رمز و رازه ... راز هایی که خیلی هاشون رو هیچ کس نمی توانه پیدا کنه و همیشه یه راز می مونه ... آدمها همشون یه عالمه رازند که هیچ وقت نمی دونند و فقط بعضی از اونها هستند که پی به این رازها می برند و به چیزهایی می رسند که ... بقیه آدمها رو بهت زده می کنند و غافل از اینکه تک تک اونها هم می توانند مثل اون باشند فقط با کمی تامل به درون خود....
و یکی از بزرگترین و زیباتری او ن رازها عشقه .... عشق...
مامانی یکی از اون آدمها رو خدا همین نزدیکی گذاشته همین نزدیکی ... نزدیک ما... و با تمام وجودم از اون خدای مهربونم که منه ناقابل رو قابل این موهبت الهی دونسته ممنونم و می خوام که این فرشته رو برامون حفظ کنه ... برای همیشه ... و تمام این دنیا رو پر از این فرشته ها کنه... تا ما هم کمی بتوانیم یاد بگیریم خوب باشیم و به راحتی عشق بورزیم بدون هیچ چشم داشتی مثل فرشته ها
مهردادم این نوشته تقدیم به تو که اون فرشته ای ....
عاشقتم هر لحظه بیشتر از لحظه قبل