عزیز مامان دختر گلم سلام عشق من چند روزی هست که موفق نشدم برات بنویسم آخه یه کوچولو مامان حال ندار بود و چند روزی هم غافلگیر شد تا جمعه همه چیز عالی بود اتفاقا 5 شنبه طبق معمول هفته های گذشته با بابا رفتیم بیرون و من همبرگر درست کردم و قرار شد بریم پارک طالقانی البته تا به حال پیش نیومده بود معمولا با بابا رستوران غذا می خوریم ولی خوب خیلی دلم می خواست که بعد از مدتها یه پیک نیک کوچولو داشته باشیم به خاله گلناز هم زنگ زدم تا اونها هم با ما بیان که متاسفانه مهمان داشتند خلاصه من و بابا و البته به همراه شما عزیزم رفتیم و خیلی هم خوش گذشت آخه می دونی مامانی به امید خدا روزهای 2 نفری من و بابا داره کم کم تموم میشه و می خوام...